سایه نود ساله شد

ساخت وبلاگ

امیرهوشنگ ابتهاج ( ه.ا. سایه) که نود سال پیش در رشت به دنیا آمد، از جمله شاعرانی ست که می توان گفت شاعر به دنیا آمده و برای شاعر شدن رنج بسیار نبرده است. وی در سنین جوانی به طور ذوقی و بدون آموزش خاص بر اوزان و عروض شعر فارسی تسلط می یابد و شعرش از همان آغاز روان و سلیس و عاری از دست اندازهای خامکارانه ست. وزن در شعر او سیال و طبیعی و جوششی و به اصطلاح جویباری ست یعنی مثل جویباری خوش نوا و ملایم و خوش آهنگ جاری ست.


سایه اگر چه در شعر نیمایی و نوقدمایی هم کار کرده و درخشش هایی هم داشته است، عمده ی شهرت و جایگاه ادبی خود را مدیون غزل است. غزل سرایان برجسته ی دوران ما چون شهریار، حسین منزوی و سیمین بهبهانی هر یک وجهی از غزل کلاسیک فارسی را برجسته کردند. در شهریار سوز و گداز عاشقانه ، در منزوی خلاقیت تصویری و نگاه تازه به تغزل و در سیمین بهبهانی استفاده از وزن های مهجور و ابداع وزن های نوین و نیز مضامین اجتماعی آن ها را در نوع کار خود سرآمد کرد. سایه اما در غزل نه نوآوری خاصی به خرج داد و نه موضوع خاصی را برجسته کرد با این همه شماری از بهترین و ماندگارترین غزلیات دوران خود را سرود. باید دید راز موفقیت او چه بود؟

فرزند مشترک حافظ و سعدی
سنت غزل سرایی سبک عراقی غول هایی چون سعدی و حافظ پرورده است. از نظر بسیاری از پژوهش گران، طبع آزمایی در این سبک یعنی هماوردطلبی با این غول ها و تضمین شکست. به گمان من سایه ی غزل سرا تلفیقی از سعدی و حافظ است و راز نفوذ عمیق و گسترده ی او در دل مخاطبان فارسی زبان همین است. کلام او سهل و ممتنع است و در سادگی و روانی به غزلیات سعدی پهلو می زند. در عین حال، حاوی انتقاد اجتماعی ظریف و زیرپوستی به سبک حافظ است و چون حافظ نمادهای ماندگار می سازد. غزلی می نویسد که هر چند حاوی پیام اجتماعی ست، بیش و پیش از هر چیزتغزل است. ایجاد و حفظ این توازن همان چیزی ست که غزل او را مناسب دستگاه های موسیقی سنتی ایرانی می کند. انس سایه با موسیقی از سنین کودکی و نوجوانی به مدد شعر او آمد و دوستی او با اهالی ساز و آواز نیز بعدها به گسترش استثنایی شهرت او کمک کرد.
روشنفکر چپ گرا
همچون بسیاری از نویسندگان و شاعران هم دوران خود، سایه نیز گرایش های سیاسی چپ داشت و به حزب توده نزدیک بود. عصری که سایه در آن بالید، دوران اوج تفکر سوسیالیستی در جهان بود. کمتر روشنفکر نامداری در آن دوران از جذبه ی جادویی سوسیالیسم در امان بود. حزب توده، که سایه طرفدارش بود، در میان روشنفکران ایرانی نفوذ زیادی داشت و از طریق آن ها به ترویج و اشاعه ی ایدئولوژی خود می پرداخت. در عوض از طریق مطبوعات وابسته به اشتهار آنان یاری می رساند. سایه نیز در این داد و ستد سهمی داشت. هم به حزب کمک کرد و هم از کمک حزب برای کسب شهرت بیشتر برخوردار شد. در روزهای طوفانی پس از انقلاب، سایه نیز به دلیل وابستگی به حزب توده و به همراه سایر نویسندگان توده ای از کانون نویسندگان ایران اخراج شد. دلیل این اخراج سیاست حزب در طرفداری بدون انتقاد از روند انقلاب اعلام شد که با موضع انتقادی اکثریت اعضای کانون نویسندگان ناهمخوان بود. به هر تقدیر، این موضوع سبب نشد که سایه از بگیر و ببندهای سال های نخست انقلاب بر کنار بماند. او نیز مدتی به زندان افتاد تا تاوان چپ اندیشی خود را داده باشد.

اشعار نویسنده وبلاگ...
ما را در سایت اشعار نویسنده وبلاگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shadabkhodajoo بازدید : 182 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:19